hamidrezayeganeh.ir

شعر همدم می شود       ،       با دل بخوان

hamidrezayeganeh.ir | گیلان رودسر

حمیدرضا یگانه
hamidrezayeganeh.ir شعر همدم می شود       ،       با دل بخوان

سبب

من عاشق چَشمانِ تو هَستم گُنهم چیست؟
بازنده‌دلی
درشب گیسوی‌تو بودن، که گُنه نیست"
در قالب احساس اگر
از تو بخواهَم بنویسَم
باید که بگویم
سببِ حالِ منِ دربدرت کیست...!

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : سه شنبه هجدهم دی ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

وقتی تو را نفهمید

ای دل نکُن مُدارا
در باختی که حتمی‌ست

او درد را نسنجید
وقتی تو را نفهمید..."

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه شانزدهم دی ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

آسمان عشق

چَشم و دل تا آسمان عشق جاری می‌شَود

لحظه‌هایی را که با یاد تو قسمت می‌کُنم

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه شانزدهم دی ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

از عاشقی چیزی بگو

عاشقِ خود باش امّا با دلی بازی نکن
گر دلت را باختی از عاشقی چیزی بگو

حرف از دل می‌زنی بی‌اعتنایی می‌کُنی
گر به منّت تاختی از عاشقی چیزی بگو

من غریبِ قصّه‌های آشنایان بوده‌ام!!!
گر به آن پرداختی از عاشقی چیزی بگو

دَرک کردن را رساندم تا تهِ دل‌باختن
گر که رؤیا ساختی از عاشقی چیزی بگو

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : چهارشنبه دوازدهم دی ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

صبح بخیر

صبح‌ و عطر تو

از عشق تو
سرمستم و در دام تو خشنود

صبحی که شود
عطر تو احساس قشنگ است

&

طلوع عشق چشمانت

تو در خورشید چَشمانت
طلوعِ عشق را داری

که یک دنیا به اعجازت
تمام عُمر محتاج‌ست

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه نهم دی ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

غرور

برو با آشنایانت همان خوش‌قلب‌ها خوش باش

تو این دل را نمی‌دیدی زمانی که تَرک برداشت

تَرحم خواستم از تو"، غرورم زیر پا لِه" شُد

سزای دلسپردن هم عجب دردِ عجیبی داشت

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه نهم دی ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

زمستون، عصر آدینه

زمستون، عصرِ آدینه
هوای سردِ تو سینه
به گرمای تو محتاجِ
توی بی‌منّت و کینه

من و دل‌تنگی و بارون
تو و دنیای کوچیکت
نشستیم روبروی هم
من و چشمام و آیینه

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : جمعه هفتم دی ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

محکمه

اصلاً این مَحکمه شِکوه عشّآق کُجاست؟

که شکستن ز حلالِ دل‌ودین باختن است

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : جمعه هفتم دی ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

مشتاق پرواز

شب‌ها که دلتنگم برایَت
از قصّه این روزهایَم می‌نویسم
امّا نمی‌بیند کسی این واژه‌ها را
وقتی‌که از غم، اشک‌هایم می‌نویسم
شاید شَبی دل‌باختن را دَرک کردی
تا اوجِ منّت تاختن را دَرک کردی
آن‌شب برایَم یک نشان از عشق بفرست
آوای شیرینی بخوان، با عشق بفرست
مَن منتظر می‌مانم و می‌بینمت باز
شایَد نَظر کردی مَنم، مُشتاقِ پرواز "

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : جمعه هفتم دی ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

عشق در آیین او

طرح آن
چَشمان افسون‌گر پُر از تأثیر بود

این دل دیوانه‌هم
مشتاق و بی‌تقصیر بود

آمد و ازدل
سُخن‌ها گفت و من هم بی‌خبر

عشق در آیین او "
یک یاد و یک تصویر بود

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

خورشید جهان

خورشید جهان بودی و من
بنده مشتاق طلوع‌ت

من سائل و چشمان تو" اعجاز"
به انفاق طلوع‌ت

زیبایی یک عشق
در آیینه چشمان دلت چیست؟

در این همه بخشندگی و مهر،
به آفاق طلوع‌ت

حمیدرضا یگانه

یک‌بار دیگر
نگاهِ پُر مهر و بی‌منّت خودَت را
نشان‌مان بده... ⚡️


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

نگاه دل من

مثلاً دامِ تو و صید" نگاهِ دلِ من

چه قشنگ‌ست اگر بَهر شکار آمده‌ای...

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

فرق ما

عقل می‌گُفتش برو دل پای رفتن را نداشت

فرق ما در دل‌سپردن ، تا همین اندازه بود"

او به‌حرف عقل‌و من بادل به‌هجران آمدیم

منطق و احساس ما شاید که بی‌اندازه بود"


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

حماقت دل


می‌نویسم تا بدانی آن‌چه می‌آید سَرم

از حماقت‌های این دل در قُمارِ عاشقی‌ست

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

بهای دل سپردن


بهای دل‌سپردن" را که دادم هم ضرر کردم
که‌او با دیگران دلگرم و من آکنده از دردم

صدای‌خسته دل‌راکه می‌دیدش چرا نشنید
شُده کابوس شب‌هایم به راه عشق برگردم

به رسمِ عاشقی" او را خدای دلبران دیدم
نگاهم کرد و اشکم" را ندید از چهره زردم

برای لحظه‌ آخر دلم را خوش به قولی کرد
غرورم را شکست امّا چرامن عشق پروردم

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

عجب آرامشی دارد

#عجب_آرامشی_دارد

تب آغوش دلبر را به دنیایی نخواهم داد

دمای بی‌مثال عشق عجب آرامشی دارد

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

شب که می‌آيد

#شب_که_می‌آید

شب که می‌آید
اگر باران نباشد تا سحر

می‌نویسم از تو و
از عشق و از هجران تو

شب اگر باران ببارد
کوچه‌‌گردی می‌کُنم

در عبورم از تو و
می‌سوزم از تاوان تو

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

غریب

#غریب

تو می‌خندی و من دل‌تنگ
برایت اشک می‌ریزم

غریب" افتاده مجنونی
که منطق را نمی‌فهمد"

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : سه شنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

یکشنبه‌های تلخ

#یکشنبه‌های_تلخ

تورا حسّ می‌کنم یکشنبه‌های تلخ هرهفته

به یاد لحظه دیدار و پایانی پُر از حسرت

نگاه و التماسم را به صدق اشک‌ها دیدی

نمی‌دانی چه دلگیر‌ست تب تنهاییِ غربت

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : سه شنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

لبخند تو

#لبخند_تو

لبخند تو شعری‌ست که در قافیه‌هایَش

معشوقه" و دل‌دار" و دلآرام" بیاید

تکرارِ ردیفِ دلِ دیوانه" #تو باشی

دلتنگیِ " شاعر " به سَرآید" بسُراید"

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : سه شنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

گوشه نشین

#گوشه‌نشین

بماند یادگار از تو

بلای عشق و این نفرت

پریشانم، تو می‌بینی

چه طعمی دارد این حسرت

من از ویرانه می‌گویم

تو هم عینِ خیالت نیست

خودم را دربدر کردم

چه می‌دانی از این غربت

اگر انصاف عشق این است

منم کافر به آیین‌ش

تو با معبود خود خوش باش

منم پاسوزِ این حکمت

دلت دریا و امواج‌ش

همیشه تا ابد آرام

حلالم کُن اگر روزی

نشستم گوشه‌ قلبت

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: گوشه‌ نشین , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : سه شنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

کجای ماجرا

#کجای_ماجرا

یه وقتایی یه جاهایی
به یادت تا که می‌افتم
نه می‌دونم کجا هستم
نه می‌فهمم چرا مستم

عجب رؤیای شیرینی‌
تو می‌سازی برای من
به شعرم خوب دقت کُن
کُجای ماجرا هستم...!؟

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر , شعر جدید حمیدرضا یگانه

تاريخ : سه شنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

ضریب ما

از عشق تو لبریز شُدن دست خودم نیست

دیوانه به دیوانه که دل بست گُنه چیست

در مکتب ما عشق" ، فراتر ز جنون است

دیوانگیِ من" به ضریب تو" شَود بیست

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : سه شنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

دلبند

نگاهم کن که امروزی پر از لبخند می‌خواهم

من از اعجاز چشمانت فقط پیوند می‌خواهم

میانِ این همه دلبر، که طنّازند و افسون‌گر

من از آیینِ دل‌دادن تو را دلبند" می‌خواهم

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه نهم فروردین ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

اوج احساس

تو چون مأمن برای من چُنان روحی درون تن

به آغوشم بیا ای عشق ، که اعجازی برای من

مرا در اوجِ احساسات" بهارانه نوازش کُن

به چَشمانم نگاهی ناب سکوتِ سینه را بشکن

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه نهم فروردین ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

راز پنهان

بی‌قرارت می‌شدم شب‌های بعد از رفتن‌ت

هیچ‌کس هم باخبر از راز پنهانم " نبود

از درون می‌سوختم فریاد تأثیری نداشت

در سکوتی سرد بودم ، اشک درمانم نبود

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه نهم فروردین ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

بهترین گناه


اگر شُدم گدای تو
اگر شُدی پناه من
نیاز قلب خسته را
بخوان تودر نگاه من

اگر که ماندنی شُدی
بمان به‌روی حرف‌خود
عزیزِ خودپسند دل
تو بهترین گناه من

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه پنجم فروردین ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

راز پنهان

بی‌قرارت می‌شدم شب‌های بعد از رفتن‌ت

هیچ‌کس هم باخبر از #راز_پنهانم " نبود

از درون می‌سوختم فریاد تأثیری نداشت

در سکوتی سرد بودم ، اشک درمانم نبود

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه پنجم فروردین ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

حاجت


تو خودت ذکر خدایی که شدی حاجت من

ورنه من را چه به این دربدری در پیِ تو...؟

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : شنبه دوازدهم اسفند ۱۴۰۲ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

اشعار رؤیایی

تلاوت کن مرا با صوت زیبایی که می‌خوانی
منم آیینه‌ای از آیه‌‌های دل‌نواز شور شیدایی

چه سرّی دارد این احساس دل‌ها در تب دلبر
تو در افسون‌گری آوازه‌ی پنهان و پیدایی

چنان معصوم می‌خندی که دل می‌ریزد از جانم
عجب تصویر زیبایی‌ست چنان تفسیر شیوایی

دلی را برده‌ای از من که عمری حبس منطق بود
جنونم شهره‌ی عام است بگو تا کی شکیبایی

من از مینای چشمانت فقط اعجاز می‌خواهم
نگاهم کن به لبخندی نگاهی کن اهورایی

درونم خلوتی دارم شب شعری درآن برپاست
جوانی رفت و من ماندم در این اشعار رؤیایی

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه بیست و چهارم دی ۱۴۰۲ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
<< مطالب جدیدتر         مطالب قدیمی‌تر >>


.: HAMIDREZA YEGANEH OFFICIAL WEBSITE :.