در آن صبحی
که تو
خورشید تابانش لقب داری
وَ در
چَشمانِ پُر نورت
خدا را روز و شب داری
چگونه
میتوان دل را
به دوری از تو راضی کرد
بگو
گاهی تو هم چون من
ز درد عشق تب داری
حمیدرضا یگانه
#شاید_گاهی_امید_نشانه_جنون_باشد
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
نیمه شب مرهم به روی زخمِ تنهایی شُدی
ای قلم"، تنها تو میدانی چه میگوید دلم
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
شُده شب را به سحر وصل کُنی غم نرود
شُده هر چاره کُنی درد دلت کم نشَود؟
شُده آیا به کسی غیرِ خودت تکیه کُنی
شُده حتّی به خودت نیمهشبی پیله کُنی؟
شُده دیوانه نباشی و جنون را بِچشی
شُده روی دل خود نقشِ تمنّا بِکشی؟
شُده در خاطرهها نمنمِ باران بشَوی
شُده آیا که تو هم اشک فراوان بشَوی؟
شُده فریاد شَوی یار به دادَت نرسَد
شُده آواره شَوی وصلِ مُرادَت نرسَد؟
شُده با یاد گُلی ترکِ گُلستان بکُنی
شُده با قافیهها یکسره طوفان بکُنی؟
شُده یک شعر تو را تا تبِ رؤیا ببرد
شُده در خواب نگارت غم دل را بخَرد؟
شُدههای من دلخسته تنها به کنار
شُده دلتنگ شَوی بهرِ سلامی ز نگار؟
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
مابین دل و منطق انسان خلأیی هست
فرضیه احساس در آن نقطه هویداست
حال اینکه دلت حُکم کُند یا نه منطق
در آینه بنگر" که در آیینه چه پیداست
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
مابین دل و منطق انسان خلأیی هست
فرضیه احساس در آن نقطه هویداست
حال اینکه دلت حُکم کُند یا نه منطق
در آینه بنگر" که در آیینه چه پیداست
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
