اینجا نشانی از تو در آیینه پیدا نیست
چشمان من دیگر تو را مَحرم نمیبینند
آن اشکها در لحظه پایان " تَوهم بود
چشمان من در زیر باران خوب میبینند
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
در چَشم تو و
تابش خورشید چه سِرّیست
این_صبح "
به اندازه چَشمانِ تو زیباست
آغوشِ تو" و
حالِ دل" و
شعرِ نگاهت"
از حسّ قشنگیست
که در چَشم تو پیداست
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
اگر دلتنگ بارانی منم دلتنگ بارانم
اگر شبها پریشانی منم دلتنگ بارانم
قُمارت لحظههایم را به نابودی کِشید امّا
اگر دنبال جبرانی منم دلتنگ بارانم
دلم را باختم حتّی غرورم مثلِ سابق نیست
اگر گاهی پریشانی منم دلتنگ بارانم
تو نامت گُل نوای دلنشینت عشق
اگر جانم تو میخوانی منم دلتنگ بارانم
من و دلتنگی باران به اشک شوق محتاجیم
اگر دلتنگ بارانی منم دلتنگ بارانم
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
باختم وقتی ز غفلت آس دل برداشتم
بذر عشقِ بیوفا را پای این دل کاشتم
عاقلان در دلبری منطقگرایی میکُنند
من اگر عاقل" نبودم، لااقل دل داشتم
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
شبی را مثل من
دلتنگ اگر بودی
صدایَم کُن"
اگر چون برکهای تنها
درون خلوتت هم
دربدر بودی
صدایَم کُن"
اگر یکشب، فقط یکشب
به دردِ غربتی
با گریه خوابیدی
اگر از آشیان آواره و
خونینجگر بودی
صدایَم کُن"،
صدایَم کُن که دلتنگی
مرا در کوچهها گُم کرد
اگر چون من
میانِ واژهها
از حالِ خود هم
بیخبر بودی
صدایَم کُن..."
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
گفتم که بمان
گفت که ماندن
شُدنی نیست
گفتم که نرو
رفت و غمش
در دل من ماند
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
گفته بودم
بی تو میمیرد دلم، باور نکرد
من دلم را
در قمار عشق او بد باختم
زخم میزد
چارهام تنها قلم شُد در سکوت
واژهها یارم شُدند
از شعر مرهم ساختم
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
نمک بر زخم شُد
این واژههای تلخِ دلتنگی
خدایا دردها تا کِی...؟
خیالِ لطمه را دارند "
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
بگو با من
بگو دلتنگِ دیداری
بگو با یاد من
شبها تو هم تا صبح بیداری
بگو دلخسته
و دلگیر از این
دوری ز اجباری
بگو با من
تو هم گاهی
ز شرع و منطق و تردید بیزاری
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
بلبل از
شوق سَحر
خواند و
گُل از عشق شکُفت
صبح
در قامت
احساس خدا زیبا شُد
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
نامهای
از جنس احساسست
حالم را بخوان
طالع من بیقراری بود
فالم را بخوان
لحظه شیرین پاییزم
خزان شُد بعد تو
ای بهار آرزوهایم
خیالم را بخوان
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
در تلخترین
حالت ممکن
غم دل چند؟
مشتاق نَبَردم
که تو را خوب ببینم"
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
گر اهلِ ماندن نیستی،
آغوشِ خود را وا نکُن
او که دلگرمت شده
بعد از تو میمیرد دلَش
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
