#گوشهنشین
بماند یادگار از تو
بلای عشق و این نفرت
پریشانم، تو میبینی
چه طعمی دارد این حسرت
من از ویرانه میگویم
تو هم عینِ خیالت نیست
خودم را دربدر کردم
چه میدانی از این غربت
اگر انصاف عشق این است
منم کافر به آیینش
تو با معبود خود خوش باش
منم پاسوزِ این حکمت
دلت دریا و امواجش
همیشه تا ابد آرام
حلالم کُن اگر روزی
نشستم گوشه قلبت
حمیدرضا یگانه
برچسبها: گوشه نشین , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
تاريخ : سه شنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
