خورشید که میتابد از عشق تو میگوید
هر کس به تو دل داده همواره تو را جوید
آنقدر که #زیبایی بی مثلی و مانایی
هر گل که پدید آید از عشق تو میروید
#صبح_تون_به_زیبایی_لبخند_خدا
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
صدایم کن صدایت عین اعجاز است
بخوان دیوانه را مشتاق پرواز است
هوایی کن مرا ، با صوت شیرینت
صدایم کن صدایت فصل آغاز است
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
چه پنهان کردهای در عمق چشمانت
امان از عشوه و #جادوی_پنهانت
چه در سر داری ای زیبای افسونگر
که دل میخواهدت جانم به قربانت
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
نفس صبح عجب شوق و صفایی دارد
تپش هر " دل دیوانه " بهایی دارد
به امیدی که "خدا " باز نگاهی بکند
عالم از #تابش_خورشید" بقایی دارد
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
هزار آدینه از جنس دل و دلتنگی و ای کاش
تو در باور شدی مردود چرا پس اینهمه کنکاش
به دنبال چه میگردی خودت را گم نکن جانم
رفاقت، معرفت دارد، امانتدار شأنت باش
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
آدینه که با نغمهی شیرین تو آید
وقت است که دل از تب دلدار سُراید
گر فاصلهای هست میان تو هیچ
با دل همهی فاصلهها هم به سرآید
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
تا نام تو آمد ز دلم روی زبانم
سرمست شدم مستترین مست جهانم
آوارهی کویت شده بودم چه دلانگیز
دیوانه منم! لطف کن و پس نرهانم
بنشین و دمی شعر بخوان از من مجنون
دیوانه و مستانه و آوارهی دلخون
از من نگریز من منم ای دلبر طنّاز
اویی که دلش رفت در این چرخش گردون
همصحبت و همکاسه و همراز و نیازیم
من با تو نوای خوش در خلقت سازیم
دنیا همه این است پر از کینه و تزویر
ما ما شدهایم تا ره یک عشق بسازیم
ایجاد چنین معرکهای حرف کمی نیست
من با تو که ما شد دگرش دلهرهی چیست؟
ما با دل خود بر سر این سفره نشستیم
ساقی تو بگو علت دیوانه شدن کیست؟
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
درون چشم تو حسّیست
که در آن لحظهی دیدار
زبانم بند میآید دلم بیتاب میلرزد
تمام حرف من این است
به حکم شرع و دینداران
به پایات عشق ممنوعه طناب دار میارزد
نه آن دیوانه هستم که
تو را از خود جدا سازم
نه آن کذاب بیوجدان که از اسرار میترسد
تو را من در گلستانی
پر از دلبر جدا کردم
پس این دیوانگی حتماً به این اقرار میارزد
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
#بازی_دنیا
نفسی تازه کن و خستگی از دل بتکان
که در این #بازی_دنیا ، همگی رهگذریم
تکیه بر همّت" خود ، از ره دل دور نشو
که سحر میرسد و از تب غم میگذریم
#حمید_رضا_یگانه
اگر در میان آدمها و هرچه که داشتهایم فقط به آنهایی که به هر دلیل دیگر در کنارمان نیستند و نداریمشان کمی بهتر فکر کنیم، قدر داشتهها و آنهایی که هنوز در کنارمان هستند را
#بیشتر_و_بهتر_میدانیم ✌️
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
در شعر سخن گفتن قبل از قلم و کاغذ
میخواهد ازآغازش همراهی یک دل را
آن دل که در این بازی گر آس دلی باشد
هرگز نزند بر میز ، بازندهی همدل را
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
با عطر بهار آمده تا دل ببرد دلبر طنّاز
آن ماهرخ غرق به افسونگری و ناز
گر دل بدهم عاقبتش خانهخرابیست
من ماندهام و یک دل #دیوانهی_پرواز
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
هر صبح که چشمان تو روشن شود از عشق
زیبایی دنیا همه در چشم #تو پیداست
دل گر بدهی عشق خودش راز و نیاز است
مؤمن ز تب عشق در این دایره شیداست
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
خواب دیدم آمدی یک شب گرفتارت شدم
آنکه دل دادش منم، امّا بدهکارت شدم!
عشوههایت را بده بازار مجنونان شهر
در مرام_عاشقی بیشک طلبکارت شدم
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
امروز تو خورشید طلوعم شده بودی
تا چشم گشودم به تو برخورد نگاهم
دردانهترین صبح دلانگیز منی عشق
ای نور نگاهت شده خورشید پگاهم
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
زرد هم رنگ قشنگیست به تو میآید
سینه بگشا که دلت حال خوشی میخواهد
عشق سرمایهی دل در گذر عمر تهیست
آیهی چشم تو انگار غزل میخواند
آفتابگران دلت همیشه خوش رنگ
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
بشکند آن بینمک دستی که بعداز هر شکست
توبه کرد و باز در میخانه با دلها نشست
وآن دلی کز معرفت یک بت برای خویش ساخت
منطقی کز کینه با دل بد شد و پیمان نبست
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
زمستان شد
هوا سرد است
قلم در دست میلرزد
بیا گرمای قلبم باش
که باز از عشق بنویسم
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
هزاران جمعه دلتنگم
برای آن دلی کز عشق
به خودسوزی
گرفتارست و من درگیر احساسش
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
اگر از آسمانت رفته بودم
تو دیگر جلد این نفرت نبودی
وفاداری ولی ای کاش میشد
بگویی بازمیگردی به زودی
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
در جنبش سلول به سلول نگاهت
#دیوانه_دلم رام به آوازهی راهت
از عشق به نفرت نرسد هیچ کلامی
تا غیر نداند ز تو و آن دل و آهت
با خود نکن اینگونه دگر قافیه تکرار
قربان تو و مستیِ آن چشم سیاهت
من باز منم باز خودت باش که بودی
بیگانه نبیند غم آن صورت ماهت
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
من همانم که دلش رفت و خریدار نداشت
او که یارم شده بود شوق به دیدار نداشت
من همانم که تمامم شده بودش تب او
او همان بود که میدید و تب یار نداشت
رفتنی حرف ز رفتن زدنش هم عمل است
هرچه گفتم که نرو گوش بدهکار نداشت
همه سرمایهی من این دل بیتابم بود
دلبرم دید ولی درک دل انگار نداشت
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
آوازهی یک شهر شده دلبریات #عشق
یک عمر گرفتار تو بودن چه سرابیست!
در خانه بمان شهر که ویران شده اکنون
تاوان دل از دیدهی مجنون چه عذابیست
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
به عشقت مبتلا بودن
مرا رسوای عالم کرد
ز رسوایی ملالی نیست
اگر دلدار من باشی
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
ما بندهی احساسیم
در پهنهی دل دادن
با شعر همآغوشیم
گر فرصت آن باشد
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
آواره بودم یک شبی در کوچههای بیکسی
حسی دروغ اما قشنگ میگفت داری میرسی
از کوچه و پسکوچهها تا کوی جانان آمدم
ای کاش میدیدی چه کرد با من تب دلواپسی
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
چه کردی با خودت جانا
چه میخواهی ز جان من
بیا این سر خلاصم کن
ولی دل را دگر نشکن
من آنجوری که میگویی
رفیق نیمه ره بودم !!!؟
به جبر زندگی دردم
چه میدانی از این دشمن!
قضاوت کن ولی با دل
نه با افکار در تردید
دگر جایی برای زخم
ندارد جان من این تن
هنوزم دوستت دارم
ولی کو راه برگشتی
همه پلها شکست از کین
#مرا_آهستهتر_بشکن
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
#صبح_دلانگیز
امروز تو خورشید طلوعم شده بودی
تا چشم گشودم به تو برخورد نگاهم
دردانهترین صبح دلانگیز منی عشق
ای نور نگاهت شده خورشید پگاهم
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
🎗✨ #مهتاب ✨🎗
شَب زَدم طَعنه
به مَهتاب که ماه"
رُخِ دلدارِ مَن از
روی تو طَنّازتَر است
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
هر صبح که چشمان تو روشن شود از عشق
زیبایی دنیا همه در چشم تو پیداست
دل گر بدهی عشق خودش راز و نیاز است
مؤمن ز تب عشق در این دایره شیداست
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
