چه کردی با خودت جانا
چه میخواهی ز جان من
بیا این سر خلاصم کن
ولی دل را دگر نشکن
من آنجوری که میگویی
رفیق نیمه ره بودم !!!؟
به جبر زندگی دردم
چه میدانی از این دشمن!
قضاوت کن ولی با دل
نه با افکار در تردید
دگر جایی برای زخم
ندارد جان من این تن
هنوزم دوستت دارم
ولی کو راه برگشتی
همه پلها شکست از کین
#مرا_آهستهتر_بشکن
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
تاريخ : دوشنبه دهم بهمن ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
