hamidrezayeganeh.ir

شعر همدم می شود       ،       با دل بخوان

hamidrezayeganeh.ir | حمیدرضا یگانه

حمیدرضا یگانه
hamidrezayeganeh.ir شعر همدم می شود       ،       با دل بخوان

لطمه واژه‌ها

نمک بر زخم شُد
این واژه‌های تلخِ دل‌تنگی

خدایا دردها تا کِی...؟
خیالِ لطمه را دارند "

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه هشتم خرداد ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

بگو با من

بگو با من
بگو دل‌تنگِ دیداری
بگو با یاد من
شب‌ها تو هم تا صبح بیداری
بگو دل‌خسته
و دلگیر از این
دوری ز اجباری
بگو با من
تو هم گاهی
ز شرع و منطق و تردید بیزاری

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه هشتم خرداد ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

احساس خدا

بلبل از
شوق سَحر
خواند و
گُل از عشق شکُفت

صبح
در قامت
احساس خدا زیبا شُد

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : جمعه دوم خرداد ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

نامه احساس

نامه‌ای
از جنس احساس‌ست
حالم را بخوان
طالع من بی‌قراری بود
فالم را بخوان
لحظه شیرین پاییزم
خزان شُد بعد تو
ای بهار آرزوهایم
خیالم را بخوان

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : جمعه دوم خرداد ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

غم دل چند

در تلخ‌ترین
حالت ممکن
غم دل چند؟

مشتاق نَبَردم
که تو را خوب ببینم"

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : جمعه دوم خرداد ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

بعد از تو می‌میرد دلش

گر اهلِ ماندن نیستی،
آغوشِ خود را وا نکُن

او که دلگرمت شده
بعد از تو می‌میرد دلَش

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : جمعه دوم خرداد ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

صبح دل‌انگیز بهار

بغلم کُن که در این صبح دل‌انگیز بهار

تبِ آغوش تو و بوسه فقط می‌چسبد

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : چهارشنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

حبس ابد

#حبس_ابد

من به زندانِ تو
محبوسم و حکمم ابد است

چه کُنم
این دلِ دیوانه شهامت بلد است

هر چه شعر است
به نام تو ز دل می‌آید

که همین قافیه‌ها هم
ز جنونم سند است

تو که لبخند زدی
عشق" دلم را لرزاند

حسّ آرامش و امنی
که به جانم مدد است

گرچه عُمری که گُذشت
باز نگردد هرگز

فال عشقت شُده تعبیر
که سن یک عدد است

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : چهارشنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

آیه خورشید

آیه چشمانِ تو
تفسیر خورشید است بس

در طلوعِ چشم‌هایت
سجده بر دل واجب است

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

به نام عشق"

من به نام عشق" می‌خواندم تو را بی‌اختیار
گوشه‌ای گُم می‌شُدم در جمع ساکت بی‌قرار

حسّ من زیباترین واژه‌ها را دوره کرد
شعر شُد آیین و عشقت تا همیشه ماندگار

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

هرچند

از چشم دل افتاد تو و خاطره‌هایت
هرچند که دیوانه شُدن درد کمی نیست

من بی تو شکستم تو ولی خانه‌ات آباد
هرچند که ویرانه شُدم، باز غمی نیست

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : سه شنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

وعده اردیبهشت

وعده اردیبهشتی را به من دادی که حال

نیمه‌ای از آن گذشت و نیمِ دیگر می‌رود

من که دلتنگم، نمی‌دانم که دلتنگم شُدی؟

جان ما دریاب عمری را که دارد می‌دَود

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : سه شنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

کوچه‌های بارانی

قدحی بود و من و کوچه و تنهایی و غم

مست و دیوانه و شبگردِ غزل‌خوان پیِ تو

کوچه‌ای ابر شُدم کوچه دیگر باران

گوشه‌ای غرق شُدم خسته و ویران پیِ تو

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : شنبه ششم اردیبهشت ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

دچار

فکر کردم آمدی
دل را خریداری کُنی

تا به خود آید دلم
جانم دچارت گشته بود

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه چهارم اردیبهشت ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

بسم‌الله

تو
در آن
لحظه لبخندِ نگاهت
به دلم فهماندی

که اگر
مردِ جنونی و عمل،
بسم‌الله...

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه چهارم اردیبهشت ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

گناه عشق

من عاشق چَشمان تو بودم که گُنه بود

دیوانه نبودی که شَوی در پیِ دوزخ..."

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : چهارشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

دلِ شکسته

#دل_شکسته

خواستم با تو بخندم دلم افتاد شکست
حُرمتِ آینه در قامتِ استاد شکست

خواستم اهلِ دلت باشَم و امّا دیدم
در جهانِ دل تو شیشه امداد شکست

خواستم باشی و در حداقل پابرجا
چه غریبانه دلم در همه ابعاد شکست

من به شیرینیِ الفاظِ کلک دل بستم
عشق در همّت فولادیِ فرهاد شکست

شعرها قافیه تلخِ دلم را بلدند
هرکُجا یادِ تو آمد دلِ فریاد شکست

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : چهارشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

حاجت دل

گیرم به تمنّای نگاهی نتوان حاجت دل گفت

پس فاش بگو هرچه در آن سینه هویداست

عشقی" که بماند به دل و دیده گُهر" نیست

دلبسته شدن لمسِ جنونی‌ست که پیداست

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

تلخ شد

آمدی رفتی زبانم تلخ شُد
عشق بودی نفرتی
تا استخوانم تلخ شُد
باورم تردید و عشقت چاهِ کنعان بود و بَس
من زلیخا دیدمت وقتی دهانم تلخ شُد
با خودم می‌گُفتم او می‌آید و دل می‌دَهد
آفتِ جانم شُدی رفتی جهانم تلخ شُد

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : شنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

رد زخم

رد زخمم را گرفتم مطمئن گشتم که تو

خنجری را با هوس بر قلب و احساسم زدی

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : شنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

صبح بخیر

چشم در چشم من از لحظه آغاز بگو
بغلم کُن به همان لحن خوش‌آواز بگو

صُبح گرمای تَن‌ت را به تَنم هدیه بده
با من از عشق بگو " از تبِ پرواز بگو

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : شنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

انتظار وصل

شور عشقت در تبِ آدینه عریان می‌شود
دل به دل‌تنگی شبیه ابر و باران می‌شود

لحظه‌ها در انتظار وصل " می‌ماند دلت
چشم‌ها در جستجوی یار گریان می‌شود

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : جمعه بیست و دوم فروردین ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

نمی‌بخشم تو را

نرم نرمک می‌رود از خاطرت هم یاد من

من حلالت می‌کنم امّا نمی‌بخشم تو را

سردیِ احساس شاید دل بمی‌راند ولی

از غم و سرما بمی‌رم هم نمی‌پوشم تو را

گر به درد عشق درمانی نباشد جُز تویی

نوشدارویم شَوی هرگز نمی‌نوشم تو را

چرخ‌ِگردون می‌رساند ما دو تا را فرصتی

عشق می‌ماند ولی دیگر نمی‌کوشم تو را

قافیه تکرار عشقت را به من یادآور است

گرچه یادت می‌کنم امّا فراموشم تو را

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : چهارشنبه بیستم فروردین ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

روزی تو را هم می‌برم

بی‌قرارم کردی و در عاشقی دورم زدی

تا کُجایش میتوانی من خودم بازیگرم

آشنایانت که بسیارند و عشّاقان به‌راه

از تو و هم‌مسلکان شعر و آیین‌ت سرم

ردِ تلخ زخم‌ها را تا کجا پنهان کنم...!؟

دورشو ازپیشِ چشمم دور از دوروبرم

کینه دارد ریشه در دل می‌دواند اندکی

باختم دل را ولی روزی تو راهم می‌بَرم

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : چهارشنبه بیستم فروردین ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

شعر فروردین

۱۴۰۴/۱/۱۹

نمی‌دانم که خوشحالم
وَ یا دلگیرم از دوری

ولی در سورِ میلادت
قدح سرمی‌کِشم امشب

جنون در اوجِ بیداری
امان از من ربود امّا

به یاد لمسِ آغوشت
دمی پرمی‌کِشم امشب

تو را در شعر فروردین،
بهار و آیه احساس

به نقشی تا ابد جاوید
برابر می‌کِشم امشب

خمار چَشم‌های تو
نگاهم سوی درگاهت

به سوی قبله دستم را
سراسر می‌کِشم امشب

حمیدرضا یگانه

میلادت مبارک


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : سه شنبه نوزدهم فروردین ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

لحظه دیدار

یک بوسه به من داد و شُدم مستِ لبانش

احساسِ عَطش لحظه دیدار قشنگ است

بوسیدم و گرمای نگاهش به من آموخت

در عشق" نگاه و تبِ دل‌دار قشنگ است

آغوش" عجب معجزه‌ حقّ و نجیبی‌ست

آرامشِ دل" در بغلِ یار" قشنگ است

آرام" صدایَش بزنی با تو بگوید، جانم "

که همین واژه به تکرار قشنگ است

با دستِ محبّت بشوی غرقِ نوازش

نبضی که شَود قابل اقرار قشنگ است

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : سه شنبه نوزدهم فروردین ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

اهل یقین

وعده دادی و نماندی و ندیدی که شُد

بعد تو قافیه‌ها سخت بهم ریخته‌اند

چه گُریزی ز من ای باعثِ دل‌باختگی

سهمِ دل را چه غریبانه و کم ریخته‌اند

خواستم با تو بنوشم قدحی عشق ولی

تلخیِ جامِ مَرا از خُم غم ریخته‌اند

شِکر شُکر تو را شَک " نکُند اهلِ یقین "

گرچه در کاسه دل قطره سَم ریخته‌اند

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : دوشنبه یازدهم فروردین ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

چگونه باورم شود

من از نگاهِ عاشقت شعر و ترانه گفته‌ام

چگونه باوَرم شَود که رفته‌ای و نیستی

من از تو می‌سرودم و نوای دل‌نشین تو

بدونِ واژه‌های من مطلعِ شعرِ کیستی؟

نمازِ شُکر عاشقی به قبله‌گاهِ دل خوش‌ست

تو در چُنین حکایتی به انتظار چیستی؟

من از تو دل نمی‌کنم هرچه زمان که بُگذرد

تو در وجودِ بی‌دلت بگو چگونه زیستی؟

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : دوشنبه یازدهم فروردین ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

من افسانه من

شعرِ چَشمانِ تو بود و دلِ دیوانه من

تو شُدی دلبر و دل در پیِ دُردانه من

قلمم عشقِ تو را نقش کُند می‌رقصد

تبِ چَشمانِ تو شُد باده و پیمانه من

من غزل‌خوانِ نگاهت که‌شُدم فهمیدم

تو همانی که شُدی گرمیِ کاشانه من

گرچه تقدیر همین دوریِ اجباری شُد

وصفِ چَشمان تو دارد منِ افسانه من

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : چهارشنبه ششم فروردین ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

سبزترین رنگ بهار

سبزترین رنگِ بهار
سایه‌ آرامش توست

فصلِ شکوفاییِ گُل
لحظه پیدایش توست

چهره زیبای بهار
نقشِ خدا دارد و بس

برکت بی‌منّت او
مایه آسایش توست

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : جمعه یکم فروردین ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
<< مطالب جدیدتر         مطالب قدیمی‌تر >>


.: HAMIDREZA YEGANEH OFFICIAL WEBSITE :.