#حبس_ابد
من به زندانِ تو
محبوسم و حکمم ابد است
چه کُنم
این دلِ دیوانه شهامت بلد است
هر چه شعر است
به نام تو ز دل میآید
که همین قافیهها هم
ز جنونم سند است
تو که لبخند زدی
عشق" دلم را لرزاند
حسّ آرامش و امنی
که به جانم مدد است
گرچه عُمری که گُذشت
باز نگردد هرگز
فال عشقت شُده تعبیر
که سن یک عدد است
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
تاريخ : چهارشنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
