بیقرارم کردی و در عاشقی دورم زدی
تا کُجایش میتوانی من خودم بازیگرم
آشنایانت که بسیارند و عشّاقان بهراه
از تو و هممسلکان شعر و آیینت سرم
ردِ تلخ زخمها را تا کجا پنهان کنم...!؟
دورشو ازپیشِ چشمم دور از دوروبرم
کینه دارد ریشه در دل میدواند اندکی
باختم دل را ولی روزی تو راهم میبَرم
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
۱۴۰۴/۱/۱۹
نمیدانم که خوشحالم
وَ یا دلگیرم از دوری
ولی در سورِ میلادت
قدح سرمیکِشم امشب
جنون در اوجِ بیداری
امان از من ربود امّا
به یاد لمسِ آغوشت
دمی پرمیکِشم امشب
تو را در شعر فروردین،
بهار و آیه احساس
به نقشی تا ابد جاوید
برابر میکِشم امشب
خمار چَشمهای تو
نگاهم سوی درگاهت
به سوی قبله دستم را
سراسر میکِشم امشب
حمیدرضا یگانه
میلادت مبارک
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
یک بوسه به من داد و شُدم مستِ لبانش
احساسِ عَطش لحظه دیدار قشنگ است
بوسیدم و گرمای نگاهش به من آموخت
در عشق" نگاه و تبِ دلدار قشنگ است
آغوش" عجب معجزه حقّ و نجیبیست
آرامشِ دل" در بغلِ یار" قشنگ است
آرام" صدایَش بزنی با تو بگوید، جانم "
که همین واژه به تکرار قشنگ است
با دستِ محبّت بشوی غرقِ نوازش
نبضی که شَود قابل اقرار قشنگ است
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
وعده دادی و نماندی و ندیدی که شُد
بعد تو قافیهها سخت بهم ریختهاند
چه گُریزی ز من ای باعثِ دلباختگی
سهمِ دل را چه غریبانه و کم ریختهاند
خواستم با تو بنوشم قدحی عشق ولی
تلخیِ جامِ مَرا از خُم غم ریختهاند
شِکر شُکر تو را شَک " نکُند اهلِ یقین "
گرچه در کاسه دل قطره سَم ریختهاند
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
من از نگاهِ عاشقت شعر و ترانه گفتهام
چگونه باوَرم شَود که رفتهای و نیستی
من از تو میسرودم و نوای دلنشین تو
بدونِ واژههای من مطلعِ شعرِ کیستی؟
نمازِ شُکر عاشقی به قبلهگاهِ دل خوشست
تو در چُنین حکایتی به انتظار چیستی؟
من از تو دل نمیکنم هرچه زمان که بُگذرد
تو در وجودِ بیدلت بگو چگونه زیستی؟
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
شعرِ چَشمانِ تو بود و دلِ دیوانه من
تو شُدی دلبر و دل در پیِ دُردانه من
قلمم عشقِ تو را نقش کُند میرقصد
تبِ چَشمانِ تو شُد باده و پیمانه من
من غزلخوانِ نگاهت کهشُدم فهمیدم
تو همانی که شُدی گرمیِ کاشانه من
گرچه تقدیر همین دوریِ اجباری شُد
وصفِ چَشمان تو دارد منِ افسانه من
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
سبزترین رنگِ بهار
سایه آرامش توست
فصلِ شکوفاییِ گُل
لحظه پیدایش توست
چهره زیبای بهار
نقشِ خدا دارد و بس
برکت بیمنّت او
مایه آسایش توست
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
ماهرویی، از تبار ماهِ فروردین و عشق
هر بهارت دلنشین و خندههایت بیشُمار
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
نوروز مبارک به همه مردم ایران
از جانب ما اهل دلِ خطه گیلان
آرامشِ دلهای شما ذکرِ ملائک
سهم دلتان سایه بیمنّت یزدان
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
شعر مفهومش میان تکتکِ این واژههاست
حال و روزِ شاعران در واژه مَعنا میشَود
دل بخواهد" مینویسد بیهراس لطمهها
عشق گاهی در هنر اینگونه پیدا میشَود
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
مثلاً حُکمِ مَثل مثلِ حقیقت باشَد
قصّه لیلی و مجنون به صراحت باشَد
ناز شیرین نشَود باعثِ یک دربدری
تیشه بر کوه زَدن بهرِ لیاقت باشَد
دلبر از روی وفا دل بِبرد، زیبا نیست؟
حرف در وقتِ عمل عینِ صداقت باشَد
مثلاً بینِ دل و منطق و آیین و خدا
حکم در ساحت وجدان و شرافت باشَد
گُذرِ عُمرِ کسی دردِ جُدایی نشَود
طول و عرضِ همه عُمر ضیافت باشَد
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
من از دنیای شاعرها، همین را خوب فهمیدم
هنر در عینِ زیبایی، دلی دیوانه میخواهد
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
