hamidrezayeganeh.ir

شعر همدم می شود       ،       با دل بخوان

hamidrezayeganeh.ir | گیلان

حمیدرضا یگانه
hamidrezayeganeh.ir شعر همدم می شود       ،       با دل بخوان

وعده‌های پوچ

من خواستم یک آشنا باقی بمانی... تو

این وعده‌ را چون قول‌هایت پوچ کردی

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان

تاريخ : چهارشنبه دوازدهم دی ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

یلدای نگاهت

تم یلدای نگاهَت به من آموخت که عشق

چون جهانی‌ست که دل حُکمِ خدایی دارد

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان

تاريخ : پنجشنبه بیست و نهم آذر ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

یعنی نگار

یک‌طرف دل بود و یک سو منطق و من بی‌قرار
دل هوایی بود و منطق" عاصی از این روزگار

دل چنان می‌خواست که منطق حریف آن نبود
وای اگر از کف رَود عقلی که شُد بی‌اختیار

جمع را با حاصل یک تَن که می‌سنجی نکوست
او که دل را داده می‌فهمد جهان #یعنی_نگار

عاشقی هم کار هرکس نیست باور کُن رفیق
دل به این کار آمده ، از دل چه باید انتظار؟

عقل می‌گفت‌ش که دل باید بیاندیشد کمی
دل به احساس‌ش ولی دارد همیشه ابتکار

عاقلان" دل‌ در قُمار عشق مستی می‌کند
منعِ شرع و عرف و دین این‌جا ندارد اعتبار

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان

تاريخ : چهارشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

چهره معصوم

آن‌چنان محو شدم در تو و احساس دلم

که شبم صُبح شدُ، وصف تو آمد به قلم

چه‌ در آن چهره‌ معصوم خدا داده به تو

که دلم خواست قلم رفت به خلق غزلم

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان

تاريخ : شنبه دوازدهم اسفند ۱۴۰۲ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

اوج نفرت

مرا تا اوج نفرت بُردی و یعنی تو را دیگر

نمی‌خواهم ببینم ، تا مبادا زخم برداری

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان

تاريخ : شنبه دوازدهم اسفند ۱۴۰۲ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

چهره معصوم

آن‌چنان محو شدم در تو و احساس دلم

که شبم صُبح شدُ، وصف تو آمد به قلم

چه‌ در آن چهره‌ معصوم خدا داده به تو

که دلم خواست قلم رفت به خلق غزلم

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان

تاريخ : پنجشنبه دهم اسفند ۱۴۰۲ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

صبح بارانی


چشم تا وا می‌کنی خورشید پیدا می‌شود
آسمان زیبا، زمین یک‌باره شیدا می‌شود

هُرم آغوشت زمستان را که حاشا می‌کند
صبح بارانی پُر از احساس‌و رؤیا می‌شود

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان

تاريخ : دوشنبه بیست و سوم بهمن ۱۴۰۲ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

پشیمانی

به عشق بوسه‌هایت بارها
از راه دوری می‌دویدم

ولی هرگز تو را اندازه خود
عاشق و شیدا ندیدم

تو می‌گفتی به من مجنون،
ولی لیلا نبودی خود

شکستم" این شکستن را،
نفهمیدی که رنجیدم

تو در افسون‌گری خود
ادعا بودی به تردستی

حماقت کردم و در عشق
بلای جان خود دیدم

ستایش کُن غُرورت را
بمان بر روی افکارت

پشیمانم چُنان سرسخت
که خوابش را نمی‌دیدم


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان

تاريخ : دوشنبه بیست و سوم بهمن ۱۴۰۲ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

نگاه


عاشق که شدی
دست خودت نیست نگاهت

چشمی که شود
خیره‌ به دلدار قشنگ است


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان

تاريخ : دوشنبه بیست و سوم بهمن ۱۴۰۲ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
.: HAMIDREZA YEGANEH OFFICIAL WEBSITE :.