به عشق بوسههایت بارها
از راه دوری میدویدم
ولی هرگز تو را اندازه خود
عاشق و شیدا ندیدم
تو میگفتی به من مجنون،
ولی لیلا نبودی خود
شکستم" این شکستن را،
نفهمیدی که رنجیدم
تو در افسونگری خود
ادعا بودی به تردستی
حماقت کردم و در عشق
بلای جان خود دیدم
ستایش کُن غُرورت را
بمان بر روی افکارت
پشیمانم چُنان سرسخت
که خوابش را نمیدیدم
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان
تاريخ : دوشنبه بیست و سوم بهمن ۱۴۰۲ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
