hamidrezayeganeh.ir

شعر همدم می شود       ،       با دل بخوان

بازنده

حمیدرضا یگانه
hamidrezayeganeh.ir شعر همدم می شود       ،       با دل بخوان

بازنده

دیوانه شدن در گرو وسوسه‌ای بود
کز حال دل و منطق غافل به سر آمد

عمری همه دیدند که دورم ز تب عشق
دل خواست بلرزد که ز کویت خبر آمد

گفتم نکن ای دل تب این عشق حرام است
دل حکم خودش کرد و چنینم ثمر آمد

تا این‌که به خود آیم از این مستی ناگاه
دیدم که دلم رفت و نوای خطر آمد

دور از تو شدن نیست مراد من و این دل
وقتی که به هر ریشه‌ی منطق تبر آمد

دیوانه شدم نطق در این محفل حراف
دیدی چه بلاها سر این دربدر آمد

از آز خودی پچ‌پچ هر آدم بیگانه گرفته
از ماست که بر ماست اگر دردسر آمد

دل را به هوایت ندهم چه کنم عشق
وقتی که هوای تو مرا بی‌خبر آمد

سرمایه‌ی من این دل درگیر جنون است
آن هم که در عشقت به قماری نظر آمد

بازنده‌ی این معرکه آنی‌ست که دل داد
هرچند که تا نیمه‌ی راه همسفر آمد


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : یکشنبه سیزدهم شهریور ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
.: HAMIDREZA YEGANEH OFFICIAL WEBSITE :.