شبم را تا سحر با ماه میخوانم
ز دل آواز عشقی را که تنها از تو میگوید
نمیدانی؟
منم شبگرد اشعاری پر از عشقت
که در دیوان احساسات نشانی از تو میجوید
نمیدانی؛
من امشب را نمیخواهم اگر
باید تو را در قصه پیدا کرد و کابوسی
در این ساعات تنهایی
دلم با توست امّا تو، نمیخواهی
از این رو شاخههای هجر میروید
نمیدانی نمیدانی
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
تاريخ : جمعه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
