hamidrezayeganeh.ir

شعر همدم می شود       ،       با دل بخوان

نامه‌ای برای تو

حمیدرضا یگانه
hamidrezayeganeh.ir شعر همدم می شود       ،       با دل بخوان

نامه‌ای برای تو

برایَت می‌نویسم نامه ای دیگر،
ز احوالی که می‌دانی پَریشان است و مَن،
در انزوای هجرِ تو چون ابر می‌بارم

جوابِ نامه هایَم را خودَت بنویس!
بگو آیا که انصاف است؟
مَنی دیوانه و شیدا،
که دُنیا را فَقط،
در چَشم و آغوشِ تو می‌دیدم،
چُنین آواره و رنجور و سرگردان، پیِ یِک لحظه از وَصلت،
غرورم را شکستم،
تا تو با مَن ما شَوی امّا...

بگو عاشِق شُدن جُرم است؟
بگو دِل دادَن و وابستگی آیا،
به آیینِ تو مَحکوم است؟

مَنم مَن، آن منِ رسوای شبگردی
که روزَم در پِی ات طِی گشت و شَب ها را پُر از هِق هِق،
وَ چَشمانی پُر از بارانِ حَسرت، سَخت باریدم

مَن از آیین و مَنطق های پوشالی
ز دَستی پُر ز خواهش های بی پاسُخ، وَ توخالی
ز بیدادی که می‌گوید بَرای چون مَنی مَجنون،
کلامِ عِشق مَحکوم است، بیزارم

خُدا را در تو می‌دیدم
جَهان را در تو می‌دیدم
تمامِ لحظه ها را
با تو و آمالِ وَصل ات، زندگی کردَم

دُعا کردم، چه شب ها تا سَحر در سوی کعبه سجده می‌کردم
که بازآیی

وَلی افسوس
تو در احوالِ خود خوش بودی و مَن را نمی‌دیدی...

حمیدرضا یگانه


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : دوشنبه چهاردهم مهر ۱۴۰۴ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
.: HAMIDREZA YEGANEH OFFICIAL WEBSITE :.