عجب درد عجیبی داشت
شکستنهای پنهانی
به دلبستن" به تنهایی"
شکیبایی" پشیمانی"
گناهِ عشق از دل بود
ثواب عشق در منطق
مَنم مغلوبِ این بازي
در این پیکار طوفانی"
ترحّم را طلب کردم
جنون بالاتر از اینکه
شکستم روبروی او
در آن ساعات پایانی"
ز من دوری کُنید
ای واژههای تلخ اين دفتر
قلم دیگر نمیرقصد
در این شبهای بارانی
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
تاريخ : دوشنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۳ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
