شبی آسوده میخواهم که در هفتآسمان شب
من و معشوقه در آغوش مستی تا سحر باشیم
نه منطق در میان باشد نه خوف چشم نامردان
چنان مستی کنیم آن شب به دنبال خطر باشیم
بخوانم نام دلبر را ؛ بگوید دم به دم "جانم"
ببوسم روی ماهش را ؛ شبی را همسفر باشیم
شبی آسوده یعنی این ، شبی تنها فقط با او
شبی لبریز ما بودن ، به دور از هر نظر باشیم
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
تاريخ : پنجشنبه نهم شهریور ۱۴۰۲ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
