دل به دریا میزنم تا کعبهی جانان به شوق
وصف این احوال رادیوانگی نامیدهاند...
درد را فهمیدم آن روزیکه دلتنگت شدم
واژهها هم با نمکبر زخم دل پاشیدهاند
بودنت یک عمر رابر من حلالم میکند
در نبودت لحظههایم تا ابد خوابیدهاند
از وجودت یک بت واز نام تو افسانهها
ساختم در چشم دنیاکافرم نامیدهاند...
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
تاريخ : پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۴۰۲ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
