شبی تنها
میان کوچههای شهر، با یادت
شدم سرمست و عالم حال من را دید
چنین عشقی نمیمیرد
اگر حتّی تو هم از خاطراتت دست برداری
کسی یک عاشق دیوانه را، جدّی نمیگیرد
شبت مهتاب و حالت خوش
که من احساس دل را با تو فهمیدم
خوشا بر من
که در عشقت غرورم را
به پای دلبرای دلبری چون تو فدا کردم،
نترسیدم...
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
تاريخ : پنجشنبه یازدهم خرداد ۱۴۰۲ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
