hamidrezayeganeh.ir

شعر همدم می شود       ،       با دل بخوان

hamidrezayeganeh.ir

حمیدرضا یگانه
hamidrezayeganeh.ir شعر همدم می شود       ،       با دل بخوان

صبح عاشقانه

صبح است و دلم باز بغل می‌خواهد
از جام لبت شهد عسل می‌خواهد

لبخند بزن شاد کن امروزم را
عشق است و دلم حداقل می‌خواهد


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : چهارشنبه پنجم مرداد ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

عاشق باران

دیده‌ای در چشم من این را که غرقم در جنون!

لحظه‌ای عاشق شدی که صبر می‌خواهی ز من؟

بی‌قرارت می‌شوم این رکن عاشق بودن است"

مست بارانم که دیدی !!! ابر می‌خواهی ز من؟

ارتکاب  #جرم_دل_دادن_به_تو  از دل نبود؟

ترس از  آن کدخدای شهر می‌خواهی ز من؟

لحظه‌ای ای کاش عاشق می‌شدی معشوقه جان

تا ببینم لحظه‌ای هم قهر می‌خواهی ز من!!!

#عاشق_باران شدم همکاسه با چشمم که شد

در تب باران اسیرم چتر می‌خواهی ز من؟

بگذریم اصلا تو معبودی که دل را زنده کرد

زائری چشم انتظارم صبر می‌خواهی ز من؟


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : سه شنبه چهارم مرداد ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

نمی‌دانی

شبم را تا سحر با ماه می‌خوانم
ز دل آواز عشقی را که تنها از تو می‌گوید
نمی‌دانی؟
منم شبگرد اشعاری پر از عشقت
که در دیوان احساسات نشانی از تو می‌جوید
نمی‌دانی؛
من امشب را نمی‌خواهم اگر
باید تو را در قصه پیدا کرد و کابوسی
در این ساعات تنهایی
دلم با توست امّا تو، نمی‌خواهی 
از این رو شاخه‌های هجر می‌روید
نمی‌دانی نمی‌دانی

 


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : جمعه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

پنجشنبه‌ها

سینه ات
از عِشق
لبریز است و

چَشمانَت به راه

خوب
میدانی تَبِ

آدینه در
پنجشنبه را


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه بیست و سوم تیر ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

جمعه با تو

جمعه
یعنی که تو را با دل و جان داشتن‌ت
با تو لبخند زدن
با تو تا اوج رسیدن
با تو از باغ و گلستان گذر و
باز فقط، 
روی زیبای تو را دیدن و بوییدن و
تا لحظه‌ی آخر به تو وابسته و دلبسته شدن

جمعه‌ام با تو قشنگ است
خودت می‌دانی ♡


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : جمعه هفدهم تیر ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

عشق یعنی ☆

عشق یعنی که تو باشی و من و دیگر هیچ

آن همه هیچ اگر کوه شوند باکی نیست

 

عشق یعنی 


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : جمعه هفدهم تیر ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

دلیل

🎗✨ #دلیل ✨🎗

یک شب بیا در خلوتم
بنشین کنارم بی دلیل
تا عشق را باور کنی
در قلب مجنونی اصیل

گر لیلی شعرم شوی
همزاد مجنون می‌شوم
لب تر کنی جان می‌دهم
با هجر دلخون می‌شوم

در واژه های شعر من
چیزی بجز احساس نیست
قلبم بغیر از عشق تو
روی کسی حساس نیست

با من که می‌خندی دلم
حال و هوایش بهتر است
من دوستت دارم به دل
از گفتنش زیباتر است

امشب بیا در خلوتم
یک شام رویایی بساز
با من برقص دیوانه شو
بر عشق بازی‌مان بناز

عمری که از ما طی شدش
با عقل و با منطق گذشت
دینم فدای عشق تو
عمری که طی شد برنگشت

افسانه ها را بیخیال
رویا بماند جای خود
من با تو امشب ما شدم
در شعر بی‌همتای خود

عمرت زیاد حالت نکو
عشقت مراد چشمت سبو
مستم میان شعر خود
در سوی عشقت کو به کو

عاشق شدن ایراد نیست
گر عشق را باور کنی
باید میان عقل و دل
احساس را داور کنی

هرگز نترسیدم من از
دنیای لبریز از بخیل
من تکیه‌گاهت می‌شوم
بنشین کنارم با دلیل


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه شانزدهم تیر ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

حکم دل ♡

تو را در دل پرستیدن چه شوق بی‌امان دارد

به پایت عشق ورزیدن شکوهی در جهان دارد

 

خدایی را که می‌گفتی شبی در خلوتم دیدم

خدایت با منم انگار تفاهم در بیان دارد

 

به یادم آمد آن روزی که پیری پند من می‌داد

حذر از عشق کن دائم جوانی هم خزان دارد

 

اگر دلتنگ و مجنونم دلم با خاطرت زنده‌ست

اگر اشکم اگر دل‌خون دو چشمم هم زبان دارد

 

تو در من شعر دل‌خواهی وجودم نذر چشمانت

در این بددوره‌ی تزویر کسی چون من توان دارد؟

 

منی کز هر هوس دورم اگر باشد نمی‌گویم

کجای قلب بی‌تایت من دیوانه جان دارد؟

 

من از من دور کردم تا بدانی ما میان ماست

همین یک موردش بس‌که بدانی پس بدان دارد

 

به حکم دل تو را ساکن میان قصر دل کردم

قسم بر نام زیبایت دلم عهدی گران دارد

 

تقاص بودنم بی تو به سرحد مجازات است

حواست هست جانانم؟ همین مصرع دهان دارد

 

خلاصه روز و شب هایم همه در اشتیاق توست

ز من دوری نکن هرگز که دل حکمی از آن دارد


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , حکم دل ♡

تاريخ : چهارشنبه هشتم تیر ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

اگد تو مأمنم باشی"

دلَم میخواست یِک اِمشب
#تو دَر آغوشِ مَن باشی
و
مَن دَر هُرمِ آغوشَت

نَفس هامان دَمی یِکسان و
چشمَم خیره بَر چَشمانِ زیبایَت

لبَت را بَر لبَم بُگذار و
مَستم کُن
زِ جامی کز شَرابِ عِشق
لَبریز است..."

وَ مَن دَر تایِ گیسویَت
سَرای عِشق میجویَم

نَگو رؤیاست، این حالَم
نَگو،
دیوانه ای سَرگشته و
آواره ای،
بیتابِ دِلدارم

نه چون مَجنون
شُدم دیوانۂ لیلا
نه چون فَرهادم و
دَر عِشقِ شیرین، گشته ام رُسوا

مَن از کابوس بیمارَم
مَن از هِجران و ترسیدَن
زِ فَردایی
که شایَد بی #تو بایَد زیست
بیزارَم..."

بیا و اِمشبی را
عِشق بنویسیم

بیا با واژه هایی
چون دِل و دِلدار و دِلبر
عِشق را، دَر لَحظه ای سازیم

#تو باشی
حالِ مَن خوب است و مَن
از عالَمی سیرَم

بیا و اِمشبی را
با دلَم بِنشین..."

بیا اِمشب کِنارم باش و
با مَن تا سَحر
بی باده مَستی کُن

مَن از فَردا نِمیتَرسم
اگر #تو
مأمنم باشی..."

 


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه دوم تیر ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

صبح عاشقانه

🎗✨ #صبح_عاشقانه ✨🎗

صبح ☀️ آغاز قشنگی ست برای من و تو

که به آوازه ی این عشق ❤️ نفس تازه کنیم


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : شنبه بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

خدایا سلام

🎗✨ #خدایا_سلام ✨🎗

به نامِ صُبحِ خوشبختی 

بتابان نور امّیدی

که در دَریای الطافَت 

چُنان یِک قطره محتاجم

 


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : شنبه بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |

آیا خدایم می‌شوی

سربه‌راهت می‌شوم آیا خدایم می‌شوی
عاشقم دل می‌دهی یا هم‌نوایم می‌شوی

مو پریشان کن که بیمارم بدون عطر تو
نوشدارویی بر این درد‌و‌بلایم می‌شوی

ساحلم آغوش توست راهی نشانم می‌دهی
رهنمایم می‌شوی یا ناخدایم می‌شوی

زخم دل مرهم ندارد جز به وصل آرزو 
تا نمردم می‌رسی اصلاً دوایم می‌شوی

چشم شهلایت چه می‌خواهد بجز دیوانگی
عشق را سر می‌دهم آیا صدایم می‌شوی

قصّه‌ی دل دادن آدم به حوّا حکمت است
حکم دل را مشق کن آیا خدایم می‌شوی

 


برچسب‌ها: حمیدرضا یگانه , دکلمه‌های حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر

تاريخ : پنجشنبه نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ | | نویسنده : حمیدرضا یگانه |
<< مطالب جدیدتر         مطالب قدیمی‌تر >>


.: HAMIDREZA YEGANEH OFFICIAL WEBSITE :.