بین من تا تو اگر فاصله ای هست هنوز
گره ای کور ز منطق سبب هجران است
همه گفتند که کافر شده ام میدانی؟؟؟
سینه ام گر بگشایند پر از ایمان است!!!
یاوهگویان چه بخواهی چه نخواهی هستند
ظاهری دوست صفت نیت شان بهتان است
بشکن این فاصله ها را به جنم در ره عشق
من و تو ما بشود سخت تر از طوفان است
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
صبح پاییزی من صبح شبی بارانیست
موج افتاده به دل بعد شبی طوفانیست
بارالهی برسان راه امیدی به جهان
قیمت جان بشر چند؟ چرا ارزانیست
اصلاً انصاف و تعصب نه ولی باور کو؟
مهر در دل به فنا رفته عجب ایمانیست!
جان من جان هرآنکس که قبولش داری
برسان روز فرج را که خزان بارانیست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
بیخوابی شبهای پس از رفتن تو آفت جان شد
شبهای من اینکه پرم از حالت تشویش بماند"
گفتم که بمان رفتی و گفتی که دلم نیست
تاوان من اینکه شدهام درد به صد نیش بماند"
از حال دلم با توی دیوانه که گفتم نشنیدی
حالا که چرا من شدهام سختتر از پیش بماند"
یکبار فقط جای منم باش که با هم شده ماییم
حالا که چرا مات نکردم تو در این کیش بماند"
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
قصّۂ عشقِ تو را
جار زَدم در دلِ شَهر
هَمۂ شَهر به من
طَعنه زنان خندیدند
ای بسوزَد پدرَت عِشق
چه بی سامانی
عاقلان دردِ مَرا
دیده نَمک پاشیدند
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
🍁🍂
#کوچۂ_پاییزی
در حوالیِ خیالَت
در هَمان کوچۂ پاییز
بی تو تَنها بودَم آن روز
زیرِ بارانی غَم انگیز
بی تو بایَد میگذشتَم
از تَبِ آن کوچه تَنها
سَهمِ مَن از تو هَمین بود
با تو هَرگز، بی تو رُسوا
🍁🍂
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
وصف سیمای تو در شعر من دیوانه
سخن از آیه ی نازل شده در قرآن است
باش، آیینه بیارم که ببینی ز چه رو
حس دلبستگی ام شعر، ولی ایمان است
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
دیوانه شدن در گرو وسوسهای بود
کز حال دل و منطق غافل به سر آمد
عمری همه دیدند که دورم ز تب عشق
دل خواست بلرزد که ز کویت خبر آمد
گفتم نکن ای دل تب این عشق حرام است
دل حکم خودش کرد و چنینم ثمر آمد
تا اینکه به خود آیم از این مستی ناگاه
دیدم که دلم رفت و نوای خطر آمد
دور از تو شدن نیست مراد من و این دل
وقتی که به هر ریشهی منطق تبر آمد
دیوانه شدم نطق در این محفل حراف
دیدی چه بلاها سر این دربدر آمد
از آز خودی پچپچ هر آدم بیگانه گرفته
از ماست که بر ماست اگر دردسر آمد
دل را به هوایت ندهم چه کنم عشق
وقتی که هوای تو مرا بیخبر آمد
سرمایهی من این دل درگیر جنون است
آن هم که در عشقت به قماری نظر آمد
بازندهی این معرکه آنیست که دل داد
هرچند که تا نیمهی راه همسفر آمد
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
سینه میلرزد به پای دلبریهایت چه سود
میبری دل را به ترفندی که داری زود زود
گفته بودم در حذر از عشق باید بود و حیف
دیدمت عاشق شدم این انتهای قصّه بود
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
از دلم میپرسم آیا عاقبت را دیدهای
دل چه میداند چه میگویم خدایا رحم کن
عالمی در انتظار لحظهای آرامش است
دل چه میداند چه میجویم خدایا رحم کن
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
لمس کن احساس دل را تا بدانی هر طلوع
نور چشمش در دل هر صبح غوغا میکند
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
این صبح قشنگی که خدا هدیه به ما داد
هم نعمت و هم رحمت و هم علّت عشق است
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
ما را به جرم عاشقی سرمشق عالم میکنند
با حکم عقل این عاقلان فولاد را خم میکنند
اینجا اگر دلدل کنی راه تو را سد میکنند
هشیار باید عاشقان تاوان دل حد میکنند
باید بجنگی از نخست در کارزار عاشقی
باید بفهمانی به خلق در دلسپردن لایقی
اینجا اگر غفلت کنی اینها سیاهت میکنند
هرطور باشی حاسدان روزی قضاوت میکنند
دل گر سپردی بر دلی از معرفت غافل نشو
دیوانه بودن جرم نیست هرگز دمی عاقل نشو
از رفتنی هرگز نپرس پس دلسپردنها چه شد
خود را بسوز امّا بساز هرگز نگو لیلا چه شد
دل را که دادی در بلا معشوقه گر یارت نشد
از عشق رو گردان نشو گر یار دلدارت نشد
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
