شبی آسوده میخواهم که در هفتآسمان شب
من و معشوقه در آغوش مستی تا سحر باشیم
نه منطق در میان باشد نه خوف چشم نامردان
چنان مستی کنیم آن شب به دنبال خطر باشیم
بخوانم نام دلبر را ؛ بگوید دم به دم "جانم"
ببوسم روی ماهش را ؛ شبی را همسفر باشیم
شبی آسوده یعنی این ، شبی تنها فقط با او
شبی لبریز ما بودن ، به دور از هر نظر باشیم
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
آنجا که خودت بودی و افسوس، دلت را"
بسپار به اویی که دلش مرهم دلهاست"
یک عمر پی عشق زمینی به کجا رفت؟
دنبال خدا باش که او محرم دلهاست"
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
گُفته بودَم چو " گُلی" ، چهرۂ " زیبا داری
صورتِ ماه" رُخان ، هَمچو " زلیخا " داری
شاعری گُفت هر آن چیز که خوبان دارند
هَمه را یِک تنه، ای " خوب "، تو تَنها داری
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
به غریبانهترین حالت ممکن تنهاست
اوکه دلواپس احوال دل یارش بود
فرق دل با دل مونس به قلم جرأت داد
هرچه میکرد به پای دل بیمارش بود
درد هم حس قشنگیست برای آدم
بیرمق بود ولی در پی انکارش بود
عشق را چهرهی جز عشق نباید باشد
که غریبی همهدم عاشق دلدارش بود
بودِ ماضی به کنار مدعی باور کو
با دلش باش اگر لایق بر کارش بود
به غریبانهترین حالت ممکن شیداست
اوکه دیوانهی لبخند دل یارش بود
حمیدرضا یگانه
هدیه کُن باز به مَن آیۂ لبخندَت را
که مَرا خواندنِ آن آیه مسلمانَم کرد
نازِ چَشمت که برانگیخت تبِ شِعرم را
تبِ این وسوسه یکباره غَزلخوانم کرد
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
دل به دریا میزنم تا کعبهی جانان به شوق
وصف این احوال رادیوانگی نامیدهاند...
درد را فهمیدم آن روزیکه دلتنگت شدم
واژهها هم با نمکبر زخم دل پاشیدهاند
بودنت یک عمر رابر من حلالم میکند
در نبودت لحظههایم تا ابد خوابیدهاند
از وجودت یک بت واز نام تو افسانهها
ساختم در چشم دنیاکافرم نامیدهاند...
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
ز بعد رفتنت گاهی تو را در خواب میدیدم
اگر رؤیا نصیبم بود، ز رویت بوسه را چیدم
امان از شام بیمهتاب امان از خواب هجرانت
نبودی تا سحر با درد همش با گریه خوابیدم
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
چشمهی سرشار افسونت، شکارم میکند
دوریات بیپرده در خلوت خمارم میکند
باز هر پیمانه را با اسم تو" سر میکشم
#مستی_دیدار_تو مجنون تبارم میکند
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
در " معجزۂ عشقِ"
تو دِلداده و رُسوا
در پیچش گیسوی تو دیوانه و شیدا
این ها مَنم و لیلیِ بی چون و چرایی
مستانه بِخوان
این مَنه میخانه نشین را
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
شبی تنها
میان کوچههای شهر، با یادت
شدم سرمست و عالم حال من را دید
چنین عشقی نمیمیرد
اگر حتّی تو هم از خاطراتت دست برداری
کسی یک عاشق دیوانه را، جدّی نمیگیرد
شبت مهتاب و حالت خوش
که من احساس دل را با تو فهمیدم
خوشا بر من
که در عشقت غرورم را
به پای دلبرای دلبری چون تو فدا کردم،
نترسیدم...
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
دلَم میخواست یِک اِمشب #تو دَر آغوشِ مَن باشی و مَن
دَر هُرمِ آغوشَت
نَفس هامان دَمی یِکسان و چشمَم خیره بَر چَشمانِ زیبایَت
لبَت را بَر لبَم بُگذار و مَستم کُن زِ جامی کز شَرابِ عِشق لَبریز است..."
وَ مَن دَر تایِ گیسویَت سَرای عِشق میجویَم
نَگو رؤیاست، این حالَم
نَگو، دیوانه ای سَرگشته و آواره ای، بیتابِ دِلدارم
نه چون مَجنون شُدم دیوانۂ لیلا نه
چون فَرهادم و دَر عِشقِ شیرین، گشته ام رُسوا
مَن از کابوس بیمارَم
مَن از هِجران و ترسیدَن زِ فَردایی که شایَد بی #تو بایَد زیست بیزارَم..."
بیا و اِمشبی را عِشق بنویسیم
بیا با واژه هایی چون دِل و دِلدار و دِلبر عِشق را،
دَر لَحظه ای سازیم
#تو باشی حالِ مَن خوب است و مَن از عالَمی سیرَم
بیا و اِمشبی را با دلَم بِنشین..."
بیا اِمشب کِنارم باش و با مَن تا سَحر بی باده مَستی کُن
مَن از فَردا نِمیتَرسم
اگر #تو مأمنم باشی..."
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
#روزگار_بیدلان
کاش میشد تا خدای مهربان
آن خدای تا همیشه جاودان
اندکی تا سالهای قبل را
بازگرداند برای این جهان
یا که در پیدا و یا حتی نهان
آدمی گر خسته بودش از زمان
میشد از این لحظههای دلهره
رد شدش از روزگار بیدلان
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
