دل میبری ز دستم تا سرزمین عشقت
دل داده ام به عشقی کز عمق دل بر آید
صد منع و نهی و انکار بر حکم منطق آمد
گفتم حلالم آن عشق کز عمق جان بیاید
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
شنیدم نالههای یک دل دیوانه را
در خلوتی تا بینهایت لال و بیحرکت
وَ میدیدم به چشمانم منی را
غرق در افسوس و پایانی که میآید چه با سرعت
خودم را با خودم درگیر میدیدم
درون جنگ دل با منطقی بیرحم و بیاحساس
وَ میدیدم که دل مغرور و بیپروا
نشسته گوشهای ساکت برای لحظهای فرصت
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
#تو_را_من_دوستت_دارم نه بیاندازه نه بیجا
به روی عشق حسّاسم" ، خودت دیدی جنونم را
تهِ این زندگی مرگست و از آنهم گریزی نیست
تمام لحظهها زیباست ، اگر من" با تو" باشد ما
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
در تب عشقت بسوزم یا اجابت میکنی...!!!؟
لحظهای دیدار و آغوشی پر از احساس خود
من تو را با قیمت جان نه!!! غروری پُر بها
خواستم در جنگ دل با منطق وسواس خود
یک طرف من بودم و آن سو دلیل نهی دل
خودکه دیدی من چه کردم بامنِ حسّاس خود
تا به #چلسالی ! نمانده چیزکی ای ماه من
پس بتابان اختر چشمان چون الماس خود
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
خدا را در دلت حسّ کن خدا جاوید و بیهمتاست
شبت را با خدا طی کن ، خدا در لحظهها پیداست
#بگو_با_او نیازت را ، که بیمنّت دهد پاسخ
خدا دریای خوبیهاست خدا عاشقترین شیداست
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
بر ترازو میگذارم
شدّت این عشق را
در میانِ عاشقانت
چون منی دیوانه نیست
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
در حوالیِ خیالَت
در هَمان کوچۂ پاییز
بی تو تَنها بودَم آن روز
زیرِ بارانی غَم انگیز
بی تو بایَد میگذشتَم
از تَبِ آن کوچه تَنها
سَهمِ مَن از تو هَمین بود
با تو هَرگز، بی تو رُسوا
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
میرسی از راه، دلها را به یغما میبری
فصل مجنون، وصف لیلا تا ثریا میبری
گوشهای خلوت به چرخ روزگار بیوفا
رنگ جادو میزنی بیگاه دل را میبری
دل ببر تا میتوانی کیف کن با حال ما
عاقبت را خیر کن حالا که شیدا میبری
اهل پاییزم وجودم را خزان حس میکند
حال دل را خوب کن وقتی دل از ما میبری
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
هُرم آغوشت به وقت صبح غوغا میکند
چشم دل را در طلوع عشق شیدا میکند
یک شروع تازه" میسازد برای دلخوشی
با تو بودن عشق را پیوسته معنا میکند
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
بهانه کن برای من قرار بیقراریام
پرم ز شوق دیدنت اگر مرا صدا کنی
سپیده سر نمیزند به کنج آشیانهام
بیا که با نگاه خود مرا ز غم جدا کنی
اگرچه زخم روزگار به انزوا کشیدهام
طبیب دل تویی بیا که رفع این بلا کنی
غبار نحس بیکسی نشسته روی سینهام
بیا که با وجود خود مرا ز من رها کنی
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
یک لحظه سوی تقدیر با چشم دل نظر کن
غیر از خودت دلیلی در روزگار دل نیست
عاشق اگر نرنجید شک کن به کار لیلا
مِی تلختر که باشد گیراییاش بدیهیست
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
از عشق" بگو با من از عشق" چه فهمیدی
تا معرکهی احساس" #دیوانه_دلی_باید
باور" اگر این باشد با هم شدن آسانست
من" با تو" برای ما" بیدغدغه و شاید!
در همهمهی منطق دلها که به هم پیوست
راهی که در آن هستیم ، کنکاش نمیخواهد
با من بنشین ای عشق مستم کن ازاین بودن
در معرکهی احساس" #دیوانه_دلی_باید "
حمیدرضا یگانه
برچسبها: حمیدرضا یگانه , دکلمههای حمیدرضا یگانه , اشعار حمیدرضا یگانه , گیلان رودسر
